می‏شود ( 1 ) . و غالبا از مجموع ابزار توليد و روابط توليدی به " وجه‏
توليد " يا " شيوه توليد " تعبير می‏شود ( 1 ) و ضمنا بايد دانست كه‏
اين اصطلاحات در زبان پيشوايان ماترياليسم تاريخی خالی از ابهام نيست و
كاملا صيقل نخورده و مشخص نشده است ( 2 ) . آنجا كه می‏گويند اقتصاد
زيربناست و نهاد مادی جامعه بر ساير نهادها تقدم دارد ، مقصود مجموع‏
دستگاه توليدی است اعم از ابزار توليد و روابط توليدی .
نكته‏ای كه حتما بايد توجه داشت و از لابلای سخنان پيشروان ماترياليسم‏
تاريخی كاملا هويداست اينكه خود زيربنا به صورت دو اشكوبه است و بخشی‏
از آن زيربنای بخشی ديگر است و ديگری بر روی آن استوار است . اساس و
پايه اصلی و سنگ زيرين بنا ابزار توليد يعنی كار تجسم يافته است ، كار
تجسم يافته است كه روابط اقتصادی خاصی را از نظر توزيع ثروت ايجاب‏
می‏كند . اين روابط كه انعكاس درجه رشد ابزار توليد است ، در آغاز
پيدايش نه تنها هماهنگ با ابزار توليد است بلكه محرك و مشوق آن شمرده‏
می‏شود ، يعنی بهترين وسيله بهره‏برداری از آن ابزارهاست و مانند جامعه‏ای‏
است متناسب با اندام ابزار توليد . ولی ابزار توليد در ذات خود رشد
يابنده است . رشد ابزار توليد هماهنگی ميان دو بخش دستگاه توليدی را بر
هم می‏زند . روابط توليدی و اقتصادی ، يعنی همان قوانين كه متناسب با
ابزار توليدی پيشين به وجود آمده بود ، به صورت جامه‏ای تنگ و

پاورقی :
. 1 رجوع شود به پ . نيكيتين : مبانی علم اقتصاد ، ترجمه ناصر زرافشان‏
، ص " ج " و پ . رويان : ماترياليسم تاريخی ، بحث توليد .
. 2 رجوع شود به تجديد نظر طلبی از ماركس تا مائو ، ص 235.