پاورقی : . 1 ماركس و ماركسيسم ، ص . 39
جنبش تودهای ناشی شود " ( 1 ) . اينان نمیتوانند تصور كنند كه اگر يك
فرهنگ ، يك مكتب ، يك ايدئولوژی خاستگاه الهی داشته باشد و مخاطبش
انسان ، و در حقيقت فطرت انسانی انسان باشد و پيامش جامع و كلی باشد و
جهتگيریاش به سوی عدالت و مساوات و برابری و پاكی و معنويت و محبت
و احسان و مبارزه با ظلم باشد ، بتواند جنبشی عظيم به وجود آورد و انقلابی
عميق بر پا نمايد اما انقلابی الهی و انسانی كه در آن شور الهی ، نشاط
معنوی ، جذبه خدايی و ارزشهای انسانی موج زند ، آنچنانكه نمونهاش را
مكرر در تاريخ مشاهده كردهايم و انقلاب اسلامی نمونه روشن آن است .
اين روشنفكران نمیتوانند تصور كنند كه برای متعهد و مسؤول بودن و
بیطرف و بیتفاوت نبودن يك فرهنگ ، ضرورتی نيست كه خاستگاه آن فرهنگ
طبقه محروم و غارت شده باشد ، پنداشتهاند كه يك فرهنگ جامع لزوما
بیطرف و بیتفاوت هم هست ، نتوانستهاند تصور كنند كه يك مكتب جامع و
فرهنگ جامع اگر خاستگاه خدايی داشته باشد و مخاطبش انسان ، يعنی فطرت
انسانی انسان باشد ، محال است كه بیطرف و بیتفاوت و غير متعهد و غير
مسؤول باشد . آنچه تعهد و مسؤوليت میآفريند ، وابستگی به طبقه محروم
نيست ، وابستگی به خدا و وجدان انسانيت است .
اين يك ريشه اصلی اشتباه اين آقايان كه در رابطه اسلام با انقلاب دچار
آن شدهاند .
ريشه اصلی ديگر اين اشتباه را در رابطه اسلام با
پاورقی : . 1 ماركس و ماركسيسم ، ص . 39 |